مشاوره،اجراء و نظارت -----ISSR,SSQR,ISO9001,IATF16949
» چرا شهریار ، شهریار شد؟
تاریخ : پنج شنبه 25 مهر 1392
نویسنده : RmZiRn

صبح وصال:استاد محمدحسین شهریار را به سبب غنا و استحکام شعری ، تنوع آفرینش های هنری و از همه مهمتر جاذبه ، نفاذ و رواج کلام می توان یکی از بزرگترین شاعران قرن حاضر ایران دانست. در قلمروی نقد ادبی ایران از دیرباز سخن سنجان نکته پرداز همه از یک دل و یک زبان ، لب به تحسین شهریار گشوده اند.ملک الشعرای بهار با عنایت به اشعار شهریار درباره شخصیت او می گوید: «شهریار نه تنها افتخار ایران است بلکه افتخار مشرق زمین به شمار می رود.»
سیدمحمدعلی جمالزاده وقتی با آثار دوران اولیه آفرینش های استاد شهریار روبه رو شده بود ، درباره آنها نوشت : «از ۱۱۷ بیت قطعه سرتا پا لطف و ذوق و وجد شهریار ، هیچیک را سست و ضعیف نیافتم بلکه هر یک را از دیگری بهتر، شیواتر ، وزین تر و پرمعنی تر دیدم و بر طبع این شاعر تبریزی که مایه افتخار زبان فارسی شده است از جان و دل ، آفرین خواندم و وجود چنین شاعر و شاعرهایی را بهترین وسیله ترویج زبان فارسی و روح ایرانی در داخل و خارج تشخیص دادم».
اشعار شهریار نه تنها قلوب ایرانیان را به تسخیر درآورده بلکه قلمروی وسیع از نفاذ و رواج در خارج از مرزهای ایران زمین نیز برای خود فراهم کرده است اما باید درخصوص رازهای این توفیق در آثار شهریار تامل کرد و از خود پرسید ، دلیل این امر چیست.
شهریار در خانواده ای مذهبی و فرهیخته و در عین حال ، روستایی دیده به جهان گشود. پدرش در زمانی که قاطبه مردم از سواد خواندن و نوشتن محروم بودند، وکیل دعاوی بود شغلی که مستلزم برخورداری از سطح قابل ملاحظه ای سواد و معلومات است.
کانون زندگی محمدحسین بهجت تبریزی در کودکی و نوجوانی مشحون از بارقه های علم و دانش ، اصول ، آداب و معیارهای مذهبی بویژه هاله ای غنی از عناصر فرهنگ مردم بوده است.اگر به این همه زیبایی ها ، سادگی و جاذبه های محیط روستایی را هم اضافه کنیم و طبع لطیف و استعداد موروث محمدحسین کوچک را هم در نظر بگیریم می توانیم سرچشمه های ذوق ، نبوغ و مهارت استاد شهریار را بخوبی ادراک کنیم.صبغه فرهنگی خانواده باعث شد منابع اصلی فرهنگ ایرانی اسلامی ، یعنی قرآن کریم ، آثار سعدی ، حافظ، مولوی و فردوسی مدام در دسترس و در معرض موانست محمدحسین باشد و گوش و جان این کودک لطیف طبع ، از اول زندگی ، با آیات و ظرایف قرآن ، ابیات و حکایات سعدی و کلام سهل و ممتنع و شفاف این استاد سخن فارسی ، تصاویر و تعابیر دل انگیز حافظ، معانی و مفاهیم شورانگیز مولوی و داستان های حماسی فردوسی محشور و مشحون شود و زیرساخت های سازش و پردازش ابیات ، تصاویر ، تعابیر و حکایاتی منحصر به فرد در دل و جان و ذهن مستعد او فراهم آید. طبع غنی استاد شهریار از ۲ مشرب عظیم فرهنگی آب خورده است. وی که تبحری بی نظیر در فرهنگ زبان و ادبیات فارسی دارد ، از سیر و سفر در ساحت ادبیات ، زبان و فرهنگ ترکی هم غافل نیست.
مطالعه ای هرچند گذرا در اشعار شهریار نشان می دهد او به تمامی آثار ارجمند بزرگ و کوچک ادبیات ترکی در حد تبحر واقف است حتی شاعرانی کم آوازه و گمنام ، مانند آدم وایقانی – که آثار و غزلیات غیر مدونش سینه به سینه می گشته – از دایره کنجکاوی تحقیق و تاثر شهریار به دور است ، چه رسد به شاعرانی مانند ملامحمد فضولی ، ملاپناه واقف ، ودادی ، نسیمی ، حاج رضا صراف ، علی آقا واحد ، سیدعظیم شیروانی ، معجز شبستری ، سلیمان رستم و… یکی از رموز غنی و جذبه اشعار شهریار روشن می شود، او به ۳ زبان مهم تمدن اسلامی اشراف دارد؛ عربی ، فارسی و ترکی و از این رو در استفاده از منابع غنی فرهنگ اسلامی در جغرافیایی گسترده و پهنه ای وسیع دستی گشاده و میدانی فراخ دارد.
همین جا باید خاطرنشان کنیم که تاکید ما بر دانش شهریار در حیطه فرهنگ های عربی ، فارسی و ترکی به معنای بی اطلاعی او از دیگر فرهنگ های جهان نیست و اشتغال و دلبستگی شاعر به فرهنگ شرقی او را از جریان عمومی فرهنگ در جهان غافل نکرده است.مقاله عالمانه ای که استاد شهریار با عنوان سبکها و مکتبهای شعر در مقدمه دیوان خود نگاشته است ، عمق گستردگی معلومات او را در زمینه ادبیات مغرب زمین ، همچنین ظرایف و طرایف نقد ادبی مدرن آشکار می کند. رمز دیگر غنا و جذبه شعر شهریار تسلط بلامنازع او به زبان فارسی است.شهریار زبان فارسی را از روی متون ادبی فرا نگرفته یا لااقل به آن متون بسنده نکرده است بلکه توانایی و تسلط او در زبان فارسی مرهون دقت و خوشه چینی او از خرمن فرهنگ عامه و چشمه جوشنده و زاینده ذوق ، انشائ و ادراک مردم است.فرق مهمی که برای عناصر فرهنگ مردم عامی در مقابل فرهنگ خواص می توان برشمرد ، این است که عناصر فرهنگ عامه را نه یک یا دو یا چند فرد؛ بلکه توده های وسیعی از مردم می سازند حال آن که عناصر فرهنگ خاص ، ساخته و پرداخته ذهن های منفرد و متجزی است.
دخالت توده های وسیع در ساخت و ساز عناصر فرهنگ مردم عامی ، دفعی و یک مرحله ای نیست بلکه فرآیندی پرمرحله زمان بر ، به شمار می رود. یک ضرب المثل ، تکیه کلام ، اصطلاح ، کنایه ، ترانه و غیره در مرحله اول به عنوان یک هسته شاید از طرف یک فرد ارائه شده اما این ماده خام در طول زمان و بلکه زمانها در زبان و سینه افراد متعدد ورزیده می شود که این ورزش بعضا متضمن پیرایش و دفع زواید است و بعضا به صورت آرایش و افزودن اجزایی مناسب ، تجلی می یابد و آنچه در نتیجه این فرآیند حاصل می شود، مانند گوهری شفاف و تابناک بر تارک احساسات و ادراکات بشری می درخشد.به این ترتیب می توان گفت ، علاوه بر ذوق شاعرانه ، مطالعات در حوزه فرهنگی فارسی ، ترکی و عربی و نیز بهره مندی از فرهنگ مردم از مهمترین دلایل ارتقای شهریار به عنوان شاعری جهانی در عصر ماست.

بخش فرهنگی صبح وصال



|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست

آخرین مطالب

/
بسم الله الرحمن الرحیم، وَإِن يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ ♥♥♥♥♥ اللّهـُمَّ صَـلِّ عَلے مُحَـمَّد ﷺ وَ آلِـ مُحَـمَّد ﷺ وَ عَجِّـلْ فـَرَجَـهُم ♥♥♥♥♥ به نام خدایی که ماهی کوچک قرمز را محتاج دریای بی کران آبی کرد... ♥♥♥♥♥ رَّبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّي مِن لَّدُنكَ سُلْطَانًا نَّصِيرًا (80/اسراء) پروردگارا ! مرا در هر کاری به درستی وارد کن و به درستی خارج ساز واز جانب خود برایم حجتی یاری بخش پدید آور ! ♥♥♥♥♥ اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً و َناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً ♥♥♥♥♥ اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَ لاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ وَ لاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ *(۲۵۵)* لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَیَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ *(۲۵۶)* اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ *(۲۵۷)*..... صدق الله العّلی العّظیم ♥♥♥♥♥ اللَّهُمَّ صَلِّ علی ، علی بْنِ موسي الرِّضَا مرتضي الامام التَّقِيَّ النَّقِيَّ وَ حُجَّتِكَ علی مِنْ فَوْقِ الارض وَ مَنْ تَحْتِ الثري الصِّدِّيقُ الشَّهِيدُ صلاه كَثِيرُهُ تامه زاكيه متواصله متواتره مترادفه كَأَفْضَلِ ماصليت عَلَيَّ أَحَدُ مِنْ اوليائک... پرودگارا، ‌ بر علي بن موسي الرضاي برگزيده ،‌ درود و رحمت فرست . آن پيشواي پارسا و منزه و حجت تو بر هر كه روي زمين و زير خاك است. بر آن صديق شهيد درود و رحمت فراوان فرست، ‌درودي كامل و بالنده و از پي هم و پياپي و پي در پي، ‌همچون برترين و درود و رحمتي كه بر هريك از اوليائت فرستادي. ♥♥♥♥♥ خیالت راحت ! من همان منم ؛ هنوز هم در این شب های بی خواب و بی خاطره، میان این کوچه های تاریک پرسه می زنم اما به هیچ ستاره ی دیگری سلام نخواهم کرد.. ♥♥♥♥♥ سکوتم را نکن باور..... من آن آرامش سنگین پیش از مرگ توفانم..... من آن خرمن ..... من آن انبار باروتم...... که با آواز یک کبریت آتش می شوم یکسر.... ♥♥♥♥♥ 09141050409